جهان در تپش آمدنت به لرزه درآمده است.
بادها پراکنده در هر سو، ستمبارههای خویش را بر دوش میکشند.
اهل زمین، ثانیه شمارها را مرتب نگاه میکنند.
یک منجی، فقط یک منجی است که میتواند آنها را از درد و رنج و غم خلاصی بخشد.
درختان گیسوان پریشان خویش را فصل به فصل به دست زمان میسپارند تا زردی و سرمای زندگی را به ساعت سرسبزی جوانههایشان برساند.
1- بعضی از مردم به خاطر گذشتهشان، تحصیلاتشان و... موفق نیستند.
هیچ كس نمیتواند موفق باشد مگر بخواهد و سپس برای بدست آوردنش بكوشد.
2- افراد موفق اشتباه نمیكنند.
آنها هم مثل ما اشتباه میكنند فقط اشتباهشان را تكرار نمیكنند.
3- برای موفق شدن باید 60 (70، 80، 90 و...) ساعت در هفته كار كرد.
موفقیت به «زیاد» انجام دادن كاری ربط ندارد، بلكه بیشتر به «درست» انجام دادن آن ربط دارد.
4- فقط اگر قواعد خاصی را اجرا كنیم موفق میشویم.
چه كسی قواعد را به وجود میآورد؟ موقعیتها متفاوتند. گاهی لازم است از قواعد خاصی پیروی كنیم و گاهی نیز باید قواعد ساخته خودمان را بكار بندیم.
5- اگر كمك بگیریم، این دیگر موفقیت نیست.
موفقیت به ندرت در تنهایی رخ میدهد. آنهایی را كه به موفق شدن تو كمك میكنند، شناسایی كن. تعدادشان كم نیست.
6- باید خیلی شانس بیاوریم تا موفق شویم.
بله، كمی باید شانس آورد اما بیشتر به كار سخت، دانش و جدیت احتیاج است.
7- فقط اگر زیاد پول درآوریم موفقیم.
پول یكی از نتایج موفقیت است، اما ضامن آن نیست.
8- باید همه بدانند كه ما موفق هستیم.
شاید با بدست آوردن پول و شهرت بیشتر، افراد بیشتری از كارتان باخبر شوند. اما، حتی اگر شما تنها كسی باشید كه از این موضوع باخبرید، هنوز آدم موفقی هستید.
9- موفقیت، یك هدف است.
موفقیت بعد از رسیدن به اهداف بدست میآید. وقتی میگویی «میخواهم آدم موفقی شوم» از شما سوال میكنند: «در چه چیزی؟»
10- به محض اینكه موفق شویم، گرفتاریها هم تمام میشوند.
شاید فرد موفقی باشی، اما خدا كه نیستی. پستی و بلندیها در پیشاند. از موفقيت امروزت لذت ببر، فردا روز دیگری است.
مزرعهداری پیر از دنیا رفت و مزرعه و انبار و مهمانپذیر کوچکی را برای زن و بچههایش به ارث گذاشت. روزی شیوانا همراه کاروانی از نزدیک این مزرعه میگذشت. در این کاروان بازرگانی بود که از شهرهای دور جنس میخرید و آن را در دهکدههای اطراف شیوانا میفروخت. اهل کاروان به دعوت فرزندان مزرعهدار به مهمانخانه آنها رفتند تا غذایی بخورند. در این هنگام چشم مرد بازرگان به تسبیحی از سنگهای رنگی افتاد که به یک نقاشی روی دیوار آویزان شده بود. نقاش یک چشم باز انسان را ترسیم کرده و تسبیح به شکل مژه اطراف چشم را آراسته بود. مرد بازرگان با تعجب به زن و فرزندان مزرعهدار گفت: "آیا میدانید این تسبیح چقدر قیمت دارد؟ اگر سنگهای آن واقعی باشند که به نظر من هستند، شما روی یک صندوقچه طلا نشستهاید و با فروش این تسبیح زندگیتان زیر و رو میشود."
سلام
شما در برخورد با مسایل زندگی تا به حال چند بار این جمله را تکرار کردهاید که: «خوب! خودم که از اول این موضوع را میدانستم...». اجازه دهید کمی واضحتر بگویم. به نظر شما آیا صرفا دانستن یک موضوع، عمل را توجیه میکند؟ برخی افراد وقتی درباره موضوعی مطالعه دارند گمان میکنند دیگر لازم نیست در آن مورد کاری بکنند. درست است که کسب دانش و اطلاعات میتواند مفید باشد، اما در عمل هم باید بتوانیم آن را پیاده کنیم.
زوجی را در نظر بگیرید که کتابهای متعددی در زمینه مذاکره اصولی با همسر و انتقاد موثر مطالعه کردهاند، اما وقتی بین آنها بحثی درمیگیرد باز به همان شیوههای قدیمی با هم روبهرو میشوند و یکدیگر را سرزنش و تحقیر میکنند! آیا اینجا دانش آنها درباره مهارت مذاکره به کمکشان آمده است؟
خانم ربيعی: دعا کنيد تا آقای عقيلی در مسابقات تايلند به مقام قهرمانی برسد.
چهارمين برنامه معرفی معلولين موفق با عنوان " با توانمندان " با حضور آقای مهدی عقيلی و خانم ربيعی زوج قهرمان تنيس روی ميز ايران و جهان برگزار شد.
آقای عقيلی عضو تيم ملی تنيس روی ميز جانبازان و معلولين می باشد و خود را برای حضور در مسابقات جهانی تايلند آماده می کند.
اين زوج نمونه و ورزشکار که به علت ضايع نخايی روی ويلچر نشسته اند با شرکت در برنامه با توانمندان از زندگی مشترک و مشکلاتی آن برای ميهمانان برنامه سخن گفتند.
به نام خودت مهربان خدای
خدایا سلام.
راستش کمی دلم هوایت را کرده بود، اگر از حال من بپرسی ملالی نیست جز دوری تو...
خداجانم راستش اینجا زمین است و ساکنانش انسان،
انسان هم از جنس فراموشی است...
اینجا انسان ها خیلی وقت است فراموش کرده اند آنچه را از خوبی یادشان داده بودی،
اینجا انسان ها مهربانی را صداقت را،
خدای من عشق را فراموش کرده اند...
اینجا زمین است و همه ی ساکنانش زمینی اند، زمینی فکر میکنند، زمینی عمل میکنند.
اینجا همه چیز بوی تعلق میدهد....
من اما مهربان دلم گرفته است، دلم تنگ است برای روزهای خوب با تو بودن،
من از زمینی ماندن میترسم، از تعلق میترسم.
دلم کمی آسمان میخواهد.
بال های پروازم بسته است،
کمک....

استفاده از مباني روانشناسي در بازاريابي
میل به خرید اغلب برخاسته از تصمیمی نیمه آگاهانه است. در حقیقت 95 درصد اینگونه
تصمیمات نیمه آگاهانه است.
دانستن دلایل ناآگاهانه ای که مردم به واسطه آن خرید می کنند و استفاده درست و
سودمند از این اطلاعات به یک فروش فوق العاده حتی فراتر از حد تصور فروشنده کمک
خواهد کرد.
مثلا باتغییر کلمات در یکی آگهی می توان بازده را دو برابر کرد. اینگونه ابزارهای
روانشناسی محرک ترین عاملی است که یک فروشنده یا واسطه می تواند از آن برای فروش
استفاده کند